بیگانه
نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

 

 

من در نــــــظر جانان بیگانه شده رفتم

با جـور سـر زلفــــش ذولانه شده رفتم

تکرار سخن از او ما را به جنون افگند

با خویش سخن گفـــتم دیوانه شده رفتم

در کشور چشمانش مردم همه گپ گویند

در وادی الـــطاف اش افسانه شده رفتم

سیلاب سرشـــــــک من در خانه دل آمد

آخر من ازین طـــوفان بیخانه شده رفتم

از نگهت رخسارش عطریست مرا دردل

در گرد سرو رویـــــش پروانه شده رفتم

در نشه دیدار ش عمریست که سر مستم

از جام دو چشــــمانش مستانه شده رفتم

 






November 24th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان